ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
یک زمانی توی بیست سالگی وقتی چشممان می افتاد به این کفترهای عاشق دلمان قیلی ویلی میرفت و عین آدم های برق گرفته انقدر نگاهشان میکردیم که کم می ماند آب از لب و لوچه مان آویزان شود.طفلک ها شانس می آوردند راهشان از ما جدا میشد وگرنه ممکن بود همانجا از حواس پرتی برویم زیر چرخ ماشینی یا طعمه ی موتوری ها شویم. اما حالا هرچی تو کوچه خیابان از این دست آدم ها میبینیم ،مخصوصا آن هایی که جلوی چشم دیگران خیلی شور و هیجان از خودشان در میکنند و دست هم را میگیرند و لوس بازی در می آورند فقط تهوع میگیریم!
++من تو 13 سالگی دلم قیلی ویلی میرفت و تو 15 سالگی داشتم از عق زدن خفه میشدم! خیلی زودتر از اون چیزی که بتونم حسش بکنم بزرگ شدم.
قسمت اول از وبلاگ اناربانو . :) با تچکر
به نام خدا یک عدد پلاستیم دستتون بگیرید برای بالا آوردن
بهتون پیشنهاد می کنم که برید کافی شاپ نزدیک یک دبیرستان دخترونه
لازم نیست برم! خودم دبیرستانیم
همون جا سر کلاس عق میزنیم
وب خیلی خوبی دارین هم وبتون هم قالبتون خییییلی قشنگه
96518
:)